آبی گلدار

در تو می‌بینم برقصی پا به پای بیدها :)

آبی گلدار

در تو می‌بینم برقصی پا به پای بیدها :)

کتاب‌دار ِ کتاب‌شناس

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۱، ۱۰:۱۰ ق.ظ

دو تا از جذاب‌ترین دانش‌هایی که از دل دانش کتابداری بیرون می‌آیند، نسخه‌شناسی و کتاب‌شناسی هستند. نسخه‌شناسی دانش آشنایی با ویژگی‌های فیزیکی کتاب است و کتاب‌شناسی دانش آشنایی با محتوای کتاب و ویژگی‌های محتوایی آن. هم نسخه‌شناسی و هم کتاب‌شناسی عموما دربارهٔ نسخه‌های خطی یا چاپ‌های سنگی مطرح می‌شوند. دربارهٔ کتاب‌های جدیدتر، شناخت مشخصات فیزیکی‌شان برای کتابدارها آن قدر اهمیت ندارد که یک گرایش جداگانه را تشکیل بدهد. این به اهالی صنعت چاپ مربوط می‌شود. محتواسنجی کتب جدید هم بر عهدهٔ گرایش مستقلی از علم کتابداری است که به آن علم‌سنجی می‌گویند.

 

گفتم کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی از دل کتابداری بیرون می‌آیند. اما عملا این طور نیست که همهٔ نسخه‌شناسان و کتاب‌شناسان کتابداری خوانده باشند یا کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی گرایش‌های مقاطع بالاتر کتابداری باشند. در حقیقت در حال حاضر دانشگاه‌های ایران این دو رشته را تدریس نمی‌کنند. این طور هم نیست که هرکس لیسانس کتابداری بخواند آماده باشد که کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی بیاموزد. چون خیلی از مهارت‌های اولیه این دو دانش در دورهٔ لیسانس کتابداری آموزش داده نمی‌شوند؛ مثلا کتاب‌شناسی نیاز به عربی علمی پیشرفته دارد که جزو دروس دورهٔ لیسانس کتابداری نیستند. کتابداری که بخواهد کتابشناس –یا نسخه‌شناس- بشود، باید خودش تلاش کند و مهارت‌های جنبی را یاد بگیرد. با این وصف چرا می‌گویم کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی از دل کتابداری بیرون می‌آیند؟ چون کتاب‌شناس‌ها و نسخه‌شناس‌ها خود به خود کتابدار هم می‌شوند و دانش کتابداری را هم می‌آموزند، حتی اگر از مسیری غیر از مسیر کتابداری به سراغ این دو دانش رفته باشند.

 

من دیروز در جلسهٔ سخنرانی یکی از بهترین کتاب‌شناسان و نسخه‌شناسان معاصر ایرانی شرکت کرده‌بودم: دکتر عبدالله انوار. دکتر انوار قبل از شروع جلسه و در فرصتی که با برگزارکننده‌ها حرف می‌زد گلایه داشت که جوانان علاقهٔ زیادی به کتاب‌شناسی و نسخه‌‌شناسی نشان نمی‌دهند و این‌که در حال حاضر فقط خودش و دو نفر دیگر هستند که تخصصشان در کتاب‌شناسی در حدی است که بتوانند در آرشیوملی کار کنند. این موضوع برای من خیلی عجیب بود چون می‌بینم که بچه‌های دورهٔ لیسانس کتابداری علاقهٔ زیادی به نسخه‌های خطی نشان می‌دهند. هرجا که باید پژوهشی با موضوع آزاد ارائه بدهیم عدهٔ زیادی داوطلبند که روی نسخ خطی کار کنند. برایم عجیب بود که این علاقه به پیگیری ختم نمی‌شود.

 

دکتر انوار از چیز دیگری هم گلایه داشت. می‌گفت تصور نسل جوان از دانش تغییر کرده. دیگر برای دانش زحمت نمی‌کشند و گمان می‌کنند کامپیوتر و رایانه برایشان کافی است. حتی آن‌هایی که دنبال کار کردن روی نسخ خطی هستند به سراغ نسخه‌های اسکن شده می‌روند. من این گلایه را گذاشتم کنار توصیفی که استاد انوار ضمن سخنرانی‌اش از کتابداران عهد قدیم می‌کرد و دیدم در تاسف او شریکم. استاد می‌گفت در اوج تمدن اسلامی کتابداری را به بهترین علمای هر شهر می‌سپردند؛ کسی که جامع‌الاطراف‌تر از همه بود. و هر کتابدار خودش برای کتابخانه‌اش تقسیم‌بندی و رده‌بندی طراحی می‌کرد و این رده‌بندی بر اساس نیاز مخاطب کتابخانه و نوع منابع کتابخانه بود. در سخنرانی‌اش چند مورد از این رده‌بندی‌ها را به تفصیل شرح داد. من کل این سخنرانی را به طور مبسوط برای لیزنا گزارش کرده‌ام. به محض منتشر شدن لینکش را همین جا قرار می‌دهم. (تکمیلی: منتشر شد)

 

این ایده که هر کتابخانه می‌تواند رده‌بندی مخصوص خودش را داشته باشد برای من جالب بود. در حال حاضر ما دو رده‌بندی جامع و فراگیر داریم: دیویی و ال‌سی. چند سالی است که عده‌ای از یک رده‌بندی جدید بومی حرف می‌زنند و کتابخانهٔ ملی هم از آن‌ها حمایت می‌کند. اما به نظر می‌رسد بیشتر اساتید کتابداری نظر خوبی به این رده‌بندی ملی ندارند و آن را از قماش بومی‌سازی‌های فرمایشی علوم انسانی می‌دانند. اما حتی در همان رده‌بندی ملی هم بحث سراسری بودن به قوت خودش باقی است. یعنی کسانی که حرفش را می‌زنند دنبال رده‌بندی‌ای هستند که به طور سراسری در همهٔ کتابخانه‌های کشور اعمال شود. چیزی که دکتر انوار می‌گفت معنای کاملا متفاوتی داشت: از رده‌بندی‌ای حرف می‌زد که هر کتابدار با توجه به شناختی که از کتابخانهٔ خودش و نوع سوالات مراجعه‌کنندگان دارد طراحی می‌کند. طراحی رده‌بندی –حتی در مقیاس کوچک کتابخانه‌ای- البته کار دشواری است و کسی به صرف فارغ‌التحصیل شدن از رشتهٔ کتابداری از پس انجامش برنمی‌آید. کتابداری می‌تواند همچه کاری بکند که به استانداردهای کتابداران عصرهای گذشته نزدیک باشد؛ یعنی غیر از کتابداری منطق و فلسفه خوانده‌باشد و علم‌شناس باشد. نمی‌دانم ما چقدر شانس داریم که در دانشگاه‌هایمان به طور نظام‌مند از این دست کتابدارها تربیت کنیم. این جور کتابدارها اگر در حال حاضر وجود داشته‌باشند علم‌شان حاصل تلاش خودشان است نه آموزش رسمی. اما به هر حال ایدهٔ دکتر انوار به نظر من بسیار جالب بود: اینکه به سمتی برویم که کتابخانه‌ها رده‌بندی‌های اختصاصی داشته باشند. البته برای ساده‌سازی مراودات بین کتابخانه‌ای می‌شود یک رده‌بندی سراسری هم داشت و به کتاب‌ها بر اساس روش سراسری هم کد داد. اما کتاب‌ها را بر اساس رده‌بندی داخلی کتابخانه چید. این موضوع فکرم را مشغول کرده و خیال دارم کمی دربارهٔ کتابخانه‌های معاصری که رده‌بندی‌های اختصاصی دارند تحقیق کنم. مثلا می‌دانم که کتابخانهٔ بین‌المللی کودکان و نوجوانان مونیخ چنین کتابخانه‌ای است. البته باید اول کمی صبر کنم تا درس سازمان‌دهی را بگذرانم و دست کم کار کردن با رده‌بندی دیویی را بلد باشم.

 

اما بگذارید برای حسن ختام نوشته یک خبر خوب بدهم: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سه دورهٰٔ مقدماتی تصحیح نسخ خطی برگزار می‌کند. برای کسانی که دوست دارند از کتابداری به کتاب‌شناسی برسند شرکت در این دوره می‌تواند اولین قدم باشد. اطلاعات تکمیلی را اینجا ببینید. من قرار است شرکت کنم.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی