آبی گلدار

در تو می‌بینم برقصی پا به پای بیدها :)

آبی گلدار

در تو می‌بینم برقصی پا به پای بیدها :)

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتابخانهٔ حسینیه ارشاد» ثبت شده است

قبلا در همین وبلاگ نوشته‌ام که چقدر کتابخانهٔ حسینیهٔ ارشاد و کتاب‌دارانش را دوست دارم. هربار که به آن‌ها سرمی‌زنم شاد و امیدوار می‌شوم. با وجود این تا به حال فقط برای نشست‌های خبری به این کتابخانه رفت و آمد کرده بودم و هرگز سالن مطالعه و مخزن کتاب‌هایش را ندیده بودم و فکر عضویت در آن به ذهنم خطور نکرده بود. دیروز برای اولین بار به این فکر افتادم. دلم رمان کلاسیک می‌خواست ولی می‌دانستم که قیمت‌ کتاب خیلی بالا رفته. به خودم گفتم اگر عضو یک کتابخانهٔ عمومی خوب نشوی باید همهٔ زمستان را بدون رمان سر کنی. بلافاصله به یاد کتابخانهٔ حسینیهٔ ارشاد و مجموعهٔ بزرگ و هیجان‌انگیزش و تخفیف سی درصدی هفتهٔ دانشجویش افتادم. حالا که این سطور را تایپ می‌کنم در سالن مرجع این کتابخانه نشسته‌ام. مراحل عضویتم انجام شده و تا چند روز دیگر می‌توانم کارتم را تحویل بگیرم. اما از همین حالا عضو محسوب می‌شوم و دارم از خدمات کتابخانه استفاده می‌کنم؛ مثلا «شاهنامه» را از بخش مرجع امانت گرفته‌ام و دارم از ابتدا می‌خوانم. رمز اینترنت امروز را هم دریافت کرده‌ام. تصمیم دارم برای امتحانات پایان ترم اینجا درس بخوانم.  

 

گفتم که شاهنامه می‌خوانم. می‌خواهم این کار را ادامه بدهم. به نظرم وقتش رسیده که خودم را از سلطهٔ غزلیات سعدی بیرون بکشم و بقیهٔ نمونه‌های ادبیات کلاسیک را هم بشناسم. اما خیال ندارم سخت بگیرم و مثلا خودم را ملزم کنم که در بازه‌های مشخص زمانی بخش‌های مشخصی از شاهنامه را بخوانم. می‌دانم که به چنین قول و قرارهایی وفادار نخواهم ماند. در عوض به خودم قول می‌دهم که هر وقت توانستم هر مقدار که توانستم بخوانم. تصمیم دارم هرچه خواندم را با نثری ساده بازنویسی کنم و در وبلاگ بگذارم. در بازنویسی‌هایم وسواس ادبی به خرج نخواهم داد و در عوض تلاش می‌کنم به منبع اصلی وفادار بمانم و همهٔ جزئیات را درج کنم. هدفم بیشتر کمک کردن به مادران و پدران و مربیانی است که می‌خواهند شاهنامه را برای بچه‌ها روایت کنند. احتمالا بیشترشان وقت سر زدن به نسخهٔ اصلی را ندارند؛ با این حال برای طولانی‌تر و جذاب‌تر کردن روایت‌هایشان محتاج جزئیات داستان‌ها هستند. در خلاصه‌نویسی‌هایی که روی وب دیده‌ام معمولا جزئیات حذف می‌شوند و فقط سیر کلی داستان بازگو می‌شود. معتقدم که اسطوره‌ها و افسانه‌ها معجزه می‌کنند و فرق زیادی هست بین بچه‌هایی که با اسطوره و افسانه بزرگ شده‌اند و بچه‌هایی که این چیزها را نمی‌شناسند.

احساس مفید بودن می‌کنم و از این بابت خوشحالم.

۱ نظر ۲۲ آذر ۹۱ ، ۱۲:۳۷
مائده ایمانی

چهارشنبه، از ساعت 14:30 تا 16:30، دومین نشست باشگاه اطلاعات سبز در محل ساختمان آموزش کتابخانهٔ حسینیهٔ ارشاد (در خیابان شریعتی، کمی پایین‌تر از تقاطع میرداماد) برگزار خواهد شد. موضوع نشست، «تنوع زیستی» خواهد بود. اگر به خاطر تعطیلی تهران نبود، روز چهارشنبهٔ من پر بود از کلاس و همایش و نشست، و تهیهٔ گزارش از برنامهٔ باشگاه نصیب کس دیگری می‌شد. اما حالا من مانده‌ام و چهار روز تعطیلی متناوب و برنامهٔ خوشایندی که در محلی خوشایند برگزار می‌شود.

باشگاه اطلاعات سبز چیست؟ روزی که برای اولین نشست این باشگاه به حسینیهٔ ارشاد رفته بودم و سراغ محل برگزاری نشست را از اعضای کتابخانه می‌گرفتم، یکی از آن‌ها که پیرزن شصت سالهٔ خوشرویی بود خیال کرد این باشگاه ارتباطی به جنبش سبز دارد. اما باشگاه اطلاعات سبز در حقیقت یک باشگاه محیط زیستی است که اعضای آن عبارت‌اند از چهار ان‌جی‌اوی فعال در زمینهٔ محیط زیست، و چهار گروه از کتابخانه‌ها و فعالان کتابخانه‌ای: کتابخانهٔ حسینیهٔ ارشاد، 85 کتابخانهٔ سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، شورای کتاب کودک و خانهٔ کتابدار کودک. هدف از تشکیل این باشگاه استفاده از توان اطلاع‌رسانی کتابخانه‌ها و کتابداران در نشر و توزیع «اطلاعات سبز» یا همان داده‌های محیط زیستی است؛ به این امید که ان‌جی‌اوهای فعال در زمینهٔ محیط زیست کمی از انزوا و مهجوریت فعلی دربیایند و بتوانند صدایشان را به گوش افراد بیشتری برسانند.

کتابخانه‌های عضو باشگاه اطلاعات سبز پوستر این باشگاه را روی دیوارهایشان نصب می‌کنند و از طریق نشر بروشور و کاتالوگ و کتاب و سی‌دی اعضای خود را در زمینهٔ محافظت از محیط زیست حساس می‌کنند و آموزش می‌دهند. مسئولیت تهیهٔ محتوایی که کتابخانه‌ها نشر می‌دهند بر عهدهٔ ان‌جی‌اوهاست. ان‌جی‌اوها علاوه براین، کارگاه و گردش علمی هم برای اعضا ترتیب می‌دهند. دوره‌های فعالیت باشگاه یک ماهه است؛ به این معنا که در هر ماه یک نشست هم‌اندیشی، یک کارگاه و یک گردش علمی برگزار می‌شود. مدیریت هریک از دوره‌های یک ماهه برعهدهٔ یکی از ان‌جی‌اوهاست.

چرا باشگاه اطلاعات سبز برای من جالب است و برای شرکت در نشست‌هایش اشتیاق دارم؟ اعضای باشگاه را آدم‌های مختلفی از رده‌های سنی مختلف تشکیل می‌دهند اما همهٔ این آدم‌ها شدیدا باانگیزه‌اند و برای هدفی روشن و ملموس تلاش می‌کنند که به نظر من قابل احترام است. آنها منفعل نیستند و در عین حال ایده‌آل‌گرایی چشم‌هایشان را کور نکرده. آن‌ها اطلاعات تازه و دست اولی دربارهٔ حیطهٔ فعالیت خود دارند و کاملا «زنده‌»اند. در حاشیهٔ نشست قبلی یکی از ان‌جی‌اوها تعدادی از محصولات روستانشینان حاشیهٔ دنا را برای فروش عرضه کرد. من تا قبل از آن روز به ارتباط بین حمایت از اقتصاد روستایی و حفاظت از محیط زیست فکر نکرده بودم.

از اعضای باشگاه که بگذریم، هر برنامه‌ای که در حسینیهٔ ارشاد برگزار شود برای من جذاب است. دیدار از حسینیهٔ ارشاد و کتابدارانش برای من جذاب است. وقتی آن‌ها را می‌بینم که وسط این همه طوفان جزیرهٔ امن خودشان را مدیریت می‌کنند و به خوبی هم مدیریت می‌کنند، لذت می‌برم و انگیزه می‌گیرم. این ایراد را به حسینیهٔ ارشاد می‌گیرند که خدماتش به طبقات متوسط به بالای جامعه محدود می‌شود. متاسفانه همین طور است. من برای کاری که در حسینیهٔ ارشاد انجام می‌شود احترام زیادی قائلم و معتقدم وقف‌کننده‌های آن عمل ارزشمندی انجام داده‌اند و مخصوصا ارزش عمل‌شان در استقلال مالی‌ای است که براین کتابخانه تضمین کرده‌اند. با این حال اگر خودم روزی آن قدر ثروتمند شوم که بتوانم نهادی مانند حسینیهٔ ارشاد تاسیس کنم، حتما منطقهٔ فقیرتری را برای این کار در نظر می‌گیرم. به قول یکی از اساتیدم، همسایه‌های حسینیهٔ ارشاد کسانی هستند که هم انگیزهٔ کتاب خواندن دارند و هم استطاعت کتاب خریدن. مناطق جنوبی‌تر شهر بیشتر محتاج پایگاهی شبیه حسینیهٔ ارشاد هستند.

* گزارش مرا از اولین نشست باشگاه اطلاعات سبز بخوانید.

۰ نظر ۱۳ آذر ۹۱ ، ۲۳:۰۱
مائده ایمانی