آبی گلدار

در تو می‌بینم برقصی پا به پای بیدها :)

آبی گلدار

در تو می‌بینم برقصی پا به پای بیدها :)

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محیط زیست» ثبت شده است

گزارشم از دومین نشست باشگاه اطلاعات سبز منتشر شده‌است. در واقع پریروز منتشر شده‌بود اما من این دو روز بی‌حوصله بودم و پوشهٔ اخبار گوگل‌ریدر را مارک آل از رید می‌کردم. برای همین خبر را با تاخیر دیدم. حالا که خبر منتشر شده می‌توانم کمی درباره آن نشست و بحث‌هایش حرف بزنم.

 

اگر گزارش نشست را بخوانید می‌بینید که یکی از موضوعاتی که درباره‌شان صحبت شد «انقراض‌های دسته‌جمعی» بودند. (اصلا مگر می‌شود بحث تنوع زیستی به انقراض‌ها ختم نشود؟) سخنران از شرکت‌کننده‌ها خواست دربارهٔ خوب یا بد بودن انقراض بحث کنند. آیا می‌شود در انقراض‌ها جنبهٔ مثبتی هم دید؟ و بعد نظر خودش را گفت:  انقراض در هر حال اتفاق بدی است. چون گونه‌هایی بوده‌اند و حالا نیستند و این باعث کاهش تنوع زیستی شده‌است. من به عنوان خبرنگار شرکت کرده‌بودم و حق نداشتم (در واقع خودم به خودم حق نمی‌دادم) در بحث شرکت کنم. اما پیش خودم فکر می‌کردم که طرح چنین سوالی از اساس غلط است. انقراض‌های گروهی بخشی از مسیری هستند که طبیعت پیموده و به پیدایش انسان منتهی شده. انسان چگونه می‌تواند درباره خوب یا بد بودن این انقراض‌ها اظهار نظر کند؟ ما در موقعیتی نیستیم که کل این مسیر را از زاویهٔ دیدی مسلط نگاه کنیم. ما حتی تصور درستی از مسیرهای احتمالی دیگری که طبیعت می‌توانست بپیماید نداریم. مثلا نمی‌دانیم اگر جهت تکامل به سمت افزایش هوشمندی نبود به چه سمت های دیگری می‌توانست باشد. پس چه طور می‌توانیم درباره خوبی یا بدی این مسیر به خصوص داوری کنیم؟

 

برای اینکه تصور مرا از «مسیر طبیعت» به درستی درک کنید باید با تئوری تکامل آشنایی داشته باشید. این تئوری می‌گوید حیات از تغییر شکل ساختارهای بی‌جان به وجود آمد و رفته رفته پیچیده‌تر شد و به اشکال مختلفی ظهور پیدا کرد. بعضی از این اشکال توانستند دوام بیاورند و کامل‌تر شوند. بعضی ناکارآمد بودند (یا به مرور زمان ناکارآمد شدند) و از بین رفتند. از این زاویهٔ دید، حیات موجودی هوشمند است که اراده کرده پیش برود و دائما راه‌حل‌های مختلفی برای پیش‌روی بیشتر می‌یابد و آن‌ها را به آزمایش می‌گذارد. حیات نتیجهٔ آزمایش‌هایش را تحلیل می‌کند و به پاسخ‌های بهتر و کامل‌تر می‌رسد و هرگز بازنمی‌ایستد. این موجود هوشمند از عزم پیش‌رفتن انصراف نمی‌دهد اما دربارهٔ شیوهٔ پیش‌رفتن منعطف است. از این زاویهٔ دید، حیات چیزی است مستقل از موجودات ذی‌حیات؛ غایت، پیش‌روی حیات است نه ادامهٔ شکل خاصی از آن.

 

من متقاعد شده‌ام که این غایت محقق می‌شود؛ هیچ چیز نمی‌تواند جلوی پیش‌روی حیات را بگیرد. در نشست روز چهارشنبه هم دلایلی جدید به دست آوردم که بر باورم باقی بمانم. سخنران از باکتری‌هایی گفت که در دماهای بالای صددرجه و در محیط‌های غنی از گوگرد و خالی از اکسیژن زندگی می‌کنند. همین طور باکتری‌های دیگری که غلظت‌های بسیار بالایی از نمک را تحمل می‌کنند. و گل‌سرسبد همهٔ این مثال‌ها، باکتری‌هایی که می‌توانند امواج رادیواکتیو را تا شدت 1000 ردز تاب بیاورند و حتی در چنین شرایطی دست به تولید مثل بزنند! به این نتیجهٔ خوشایند رسیدم که آدم‌ها حتی با یک جنگ اتمی تمام عیار هم نمی‌توانند ریشهٔ حیات را بخشکانند؛ حتی آن وقت هم چیزی باقی می‌ماند که این مسیر را ادامه بدهد. اعتراف می‌کنم که با همهٔ ایمان راسخم به حیات، کمی در این باره نگران بودم.

 

حیات به مسیر خودش ادامه خواهد داد و نیازی به دلسوزی من و امثال من ندارد. مدت زیادی نیست که این را کشف کرده‌ام. چیزی در حدود یک ماه پیش، یک رانندهٔ تاکسی باعث شد که به این روشن‌بینی برسم. به من گفت: «در مقابل طبیعت نایست. بگذار طبیعت مسیر خودش را برود.» منظورش این بود که نگران تخریب لایه اوزون و اتمام منابع و آلودگی هوا نباشم. اول از حرفش جاخوردم و ناراحت شدم. اما بعد دیدم حق با اوست: حتی همین چیزها هم بخشی از مسیر حیات‌اند؛ حتی ما و جنون مخرب‌مان هم بخشی از مسیر حیات هستیم. این طور نیست که ما از بیرون این دایره مشغول خراب کردن نقشه‌های طبیعت باشیم، بلکه خودمان هم بخشی از راه‌حلیم و اگر لازم باشد کنار گذاشته می‌شویم؛ بدون اینکه فرآیند حل مساله برای یک لحظه متوقف شود. این کشف ناگهانی چیز دیگری را هم به من نشان داد: اینکه تمام نگرانی‌ام دربارهٔ تخریب طبیعت در واقع نگرانی از کنار گذاشته شدن است. اینکه من غیر از دلبستگی به حیات، به این شکل به خصوص حیات که نوع بشر باشد نیز دلبسته‌ام و آرزو دارم که همیشه بخشی از راه حل باشد؛ اگر لازم است تغییر کند اما کنار گذاشته نشود.

 

معنای محافظت از محیط زیست برای من تغییر کرده‌است. حالا به آن به چشم جنگی برای بقای گونه می‌نگرم نه اقدامی اخلاقی. ما باید دست از تخریب محیط زیست برداریم چون اگر برنداریم حیات ما از صحنهٔ بازی اخراج می‌کند و مهره‌های بهتری برای ادامهٔ بازی‌اش می‌سازد. ما نه اشرف مخلوقاتیم، نه خواهر بزرگتر آفرینش، نه نگه‌بان زمین. حیات تعلق خاطر منحصر به فردی به ما ندارد؛ حیات اصراری ندارد که حتما با ما به این بازی ادامه بدهد. اگر می‌خواهیم بمانیم و بازی کنیم، باید روش‌مان را تغییر بدهیم تا از زمرهٔ راه‌حل‌های ناکارا خارج شویم. فعالیت برای حفاظت از محیط زیست چیزی نیست جز تبلیغ برای بازگشت دوباره به قانون حیات؛ برای دست برداشتن از توهم عزیزکردگی، برای افزایش کارایی خودمان. اگر این تلاش به نتیجه نرسد ما هم به سرنوشت دایناسورها دچار خواهیم شد.

۱ نظر ۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۰:۳۲
مائده ایمانی

چهارشنبه، از ساعت 14:30 تا 16:30، دومین نشست باشگاه اطلاعات سبز در محل ساختمان آموزش کتابخانهٔ حسینیهٔ ارشاد (در خیابان شریعتی، کمی پایین‌تر از تقاطع میرداماد) برگزار خواهد شد. موضوع نشست، «تنوع زیستی» خواهد بود. اگر به خاطر تعطیلی تهران نبود، روز چهارشنبهٔ من پر بود از کلاس و همایش و نشست، و تهیهٔ گزارش از برنامهٔ باشگاه نصیب کس دیگری می‌شد. اما حالا من مانده‌ام و چهار روز تعطیلی متناوب و برنامهٔ خوشایندی که در محلی خوشایند برگزار می‌شود.

باشگاه اطلاعات سبز چیست؟ روزی که برای اولین نشست این باشگاه به حسینیهٔ ارشاد رفته بودم و سراغ محل برگزاری نشست را از اعضای کتابخانه می‌گرفتم، یکی از آن‌ها که پیرزن شصت سالهٔ خوشرویی بود خیال کرد این باشگاه ارتباطی به جنبش سبز دارد. اما باشگاه اطلاعات سبز در حقیقت یک باشگاه محیط زیستی است که اعضای آن عبارت‌اند از چهار ان‌جی‌اوی فعال در زمینهٔ محیط زیست، و چهار گروه از کتابخانه‌ها و فعالان کتابخانه‌ای: کتابخانهٔ حسینیهٔ ارشاد، 85 کتابخانهٔ سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، شورای کتاب کودک و خانهٔ کتابدار کودک. هدف از تشکیل این باشگاه استفاده از توان اطلاع‌رسانی کتابخانه‌ها و کتابداران در نشر و توزیع «اطلاعات سبز» یا همان داده‌های محیط زیستی است؛ به این امید که ان‌جی‌اوهای فعال در زمینهٔ محیط زیست کمی از انزوا و مهجوریت فعلی دربیایند و بتوانند صدایشان را به گوش افراد بیشتری برسانند.

کتابخانه‌های عضو باشگاه اطلاعات سبز پوستر این باشگاه را روی دیوارهایشان نصب می‌کنند و از طریق نشر بروشور و کاتالوگ و کتاب و سی‌دی اعضای خود را در زمینهٔ محافظت از محیط زیست حساس می‌کنند و آموزش می‌دهند. مسئولیت تهیهٔ محتوایی که کتابخانه‌ها نشر می‌دهند بر عهدهٔ ان‌جی‌اوهاست. ان‌جی‌اوها علاوه براین، کارگاه و گردش علمی هم برای اعضا ترتیب می‌دهند. دوره‌های فعالیت باشگاه یک ماهه است؛ به این معنا که در هر ماه یک نشست هم‌اندیشی، یک کارگاه و یک گردش علمی برگزار می‌شود. مدیریت هریک از دوره‌های یک ماهه برعهدهٔ یکی از ان‌جی‌اوهاست.

چرا باشگاه اطلاعات سبز برای من جالب است و برای شرکت در نشست‌هایش اشتیاق دارم؟ اعضای باشگاه را آدم‌های مختلفی از رده‌های سنی مختلف تشکیل می‌دهند اما همهٔ این آدم‌ها شدیدا باانگیزه‌اند و برای هدفی روشن و ملموس تلاش می‌کنند که به نظر من قابل احترام است. آنها منفعل نیستند و در عین حال ایده‌آل‌گرایی چشم‌هایشان را کور نکرده. آن‌ها اطلاعات تازه و دست اولی دربارهٔ حیطهٔ فعالیت خود دارند و کاملا «زنده‌»اند. در حاشیهٔ نشست قبلی یکی از ان‌جی‌اوها تعدادی از محصولات روستانشینان حاشیهٔ دنا را برای فروش عرضه کرد. من تا قبل از آن روز به ارتباط بین حمایت از اقتصاد روستایی و حفاظت از محیط زیست فکر نکرده بودم.

از اعضای باشگاه که بگذریم، هر برنامه‌ای که در حسینیهٔ ارشاد برگزار شود برای من جذاب است. دیدار از حسینیهٔ ارشاد و کتابدارانش برای من جذاب است. وقتی آن‌ها را می‌بینم که وسط این همه طوفان جزیرهٔ امن خودشان را مدیریت می‌کنند و به خوبی هم مدیریت می‌کنند، لذت می‌برم و انگیزه می‌گیرم. این ایراد را به حسینیهٔ ارشاد می‌گیرند که خدماتش به طبقات متوسط به بالای جامعه محدود می‌شود. متاسفانه همین طور است. من برای کاری که در حسینیهٔ ارشاد انجام می‌شود احترام زیادی قائلم و معتقدم وقف‌کننده‌های آن عمل ارزشمندی انجام داده‌اند و مخصوصا ارزش عمل‌شان در استقلال مالی‌ای است که براین کتابخانه تضمین کرده‌اند. با این حال اگر خودم روزی آن قدر ثروتمند شوم که بتوانم نهادی مانند حسینیهٔ ارشاد تاسیس کنم، حتما منطقهٔ فقیرتری را برای این کار در نظر می‌گیرم. به قول یکی از اساتیدم، همسایه‌های حسینیهٔ ارشاد کسانی هستند که هم انگیزهٔ کتاب خواندن دارند و هم استطاعت کتاب خریدن. مناطق جنوبی‌تر شهر بیشتر محتاج پایگاهی شبیه حسینیهٔ ارشاد هستند.

* گزارش مرا از اولین نشست باشگاه اطلاعات سبز بخوانید.

۰ نظر ۱۳ آذر ۹۱ ، ۲۳:۰۱
مائده ایمانی