همان طور که در این پست گفتم، «کتاب عشق و شعبده» را میخواندم. امروز آن را به پایان رساندم و بالاخره میتوانم به وسوسهٔ پیوستهٔ نوشتن دربارهٔ آن تن بدهم. «کتاب عشق و شعبده» «پژوهشی» است «در هزار و یک شب» که نغمه ثمینی آن را در 457 صفحه و پنج فصل نوشته و توسط نشر مرکز به چاپ رسانده است. شیوهٔ ثمینی در این کتاب بیشتر متکی بر شواهد درونمتنی –و نه برونمتنی- بوده زیرا به گفتهٔ خودش اشارات تاریخی به هزار و یک شب آن قدر نیست که بوانیم به اتکای آنها تحلیلی جامع دربارهٔ این کتاب به دست بدهیم.
هزار و یک شب نگارنده و نویسنده ثابتی ندارد و توسط صدها راوی در طول قرنها شکل گرفته و کامل شده است. روایات معدود تاریخی اشاره میکنند که این کتاب در هند زاده شده و سپس به ایران راه یافته و از ایران به عراق و بغداد سفر کرده و در هر یک از این کشورها تولدی دوباره یافته و روح و رنگ و رویی تازه یافته است. نشانههای درونمتنی هم تاثیرگذاری سنتهای داستانسرایی هندی، ایرانی و عربی را تایید میکنند. نغمه ثمینی در فصل اول اثر پژوهشیاش، «نام کتاب» شرح مبسوطی دربارهٔ سفر این کتاب افسانهای از هند تا عراق و مصر ارائه میدهد: «اقیانوس افسانهها» از مصر به راه افتاد و به ایران آمد و نام «هزار افسان» را پذیرفت. اعراب این عنوان را به «الف خرافة» ترجمه کردند اما در نخستین قرون بعد از ظهور اسلام، هنگامی که سنتهای دینی به شدت با افسانه و داستانهای جن و پری –که اعراب به آن خرافة میگفتند- سر ستیز داشتند کتاب ناچار به «الف لیلة» تغییر نام داد تا بتواند به حیات خود ادامه بدهد. بعدها «الف لیلة» به «الف لیلة و لیلة» تبدیل شد. ثمینی همین طور به تحلیل و تاویل معناهایی میپردازد که از هر یک از واژههای «هزار و یک» و «شب» به ذهن متبادر میشوند تا بتواند حدس بزند که چرا این نام به خصوص بر این کتاب مانده است.
در فصل دوم، «گسترش جغرافیایی هزار و یک شب»، نویسنده روی تاثیراتی که کتاب از هر یک از سرزمینهای شرقی گرفته دقیق میشود و به تفصیل به هر یک از آنها میپردازد: ساختار قصه در قصه و داستانهای موزاییکی که که به سنت قصهگویی هندی باز میگردد. داستانهای باورنکردنی و محیرالعقول و نیز روایتهای مکرر مردانی که تنها با شنیدن وصف معشوق گرفتار عشق میشون میراث فرهنگ ایرانی است. حکایتهای کوتاه و واقعیتگرا را اعراب در نخستین سالهای پس از ظهور اسلام به مجموعه افزودهاند و توصیف مفصل زرق و برق زندگی شاهان و ثروتمندان یادگار عراق عهد عباسی است. ثمینی از سهم مصر در شکلگیری این کتاب جادویی سخنی به میان نمیآورد و در این باره خواننده را به خوانش فصل پایانی این مجموعه حوالت میدهد که در حقیقت ترجمهای است از فصل چهارم کتاب «هنر قصهگویی»، نوشتهٔ میا گرهارت.
فصل سوم «ساختمان، شخصیت و زبان» نام دارد. ثمینی در این فصل ساختمان قصهها را از نظر نوع روایت، لایههای روایت، زمان و مکان و ضرباهنگ بررسی میکند و به یک تقسیمبندی کلی دست پیدا میکند. او یادآوری میکند که زمان و مکان در هزار و یک شب ماهیتی ابدی و ازلی و جادویی دارند. سپس به سراغ شخصیتها میرود و تیپهای اصلی و تکرارشونده را دستهبندی و تحلیل میکند. هنگام پرداخت به زبان، او به پیروی از میا گرهارت اعتراف میکند که به علت عدم آشنایی با زبان عربی، ناچار است از پرداخت جزئی به هریک از اجزای زبان کتاب صرف نظر کند و به ویژگیهای کلی نثر، آن هم نثر ترجمه شده بسنده کند. او در این فصل از آمیختگی نثر و نظم در هزار و یک شب طسوجی سخن میگوید و میکوشد اهمیت و نقش نظم را در این ساختار ترکیبی بررسی کند.
در فصل چهارم، نگارنده به بازبینی «دیدگاههایی بر کتاب جادو» میپردازد. او معتقد است پیوستگی میان اشکال هنری مختلف هر عصر در حدی است که با شناخت هریک از این اشکال هنری میتوان به شناخت همهٔ آنها رسید. بنابراین برای شناخت هزار و یک شب که نمونهای از ادبیات عصر عباسی است، به بررسی معماری این عصر میپردازد و نشان میدهد که ویژگیهایی چون تاثیرپذیری از فرهنگهای دیگر و غلبهٔ انتزاع بر عینیت در هردوی آنها قابل پیگیری است. ثمینی در بخش دیگری از فصل چهارم هزار و یک شب را بر اساس نظریهٔ خاطر خاطرهٔ جمعی یونگ تحلیل میکند و رمزها و نشانههای این کتاب را بازمیشناساند: رمزهایی مانند خواب، وصال، سفر و اعداد. او سپس بر نقش و جایگاه زنان در هزار و یک شب دقیق میشود و با ارائهٔ مثالهای فراوان نشان میدهد که نگاه هزار و یک شب به زن، نگاهی دموکراتیک و تعادلی است و نمونههای خوب و بد را در کنار هم میبیند. به نظر ثمینی، علت وجود چنین نگاه دموکراتیکی را باید در حضور زنان در میان خیل بزرگ راویان و پدیدآورندگان هزار و یک شب جستجو کرد؛ وگرنه چنین نگاهی از پسزمینه فرهنگی مردسالار این کتاب کهن بعید به نظر میرسد.
نویسنده در ادامه، نگاه اخلاقی هزار و یک شب را مورد بررسی قرار میدهد و تفاوتهای آن را با اخلاق قطعینگر ادبیات رسمی برمیشمارد: در هزار و یک شب نسبیتگرایی جای قطعیت را میگیرد. غایت اخلاقی هزار و یک شب عشق و ایثار است و هر کاراکتری که در خدمت این دو آرمان باشد ستوده است؛ حتی اگر با معیارهای رسمی مقبولیت اخلاقی نداشته باشد. به علاوه ثمینی نشان میدهد که مرگآگاهی در تمام داستانهای هزار و یک شب حضور دارد و باعث میشود که غنیمت شمردن دم و لذت بردن از موهبت حیات به ارزش اخلاقی تبدیل شود. فصل چهارم با بحثی پیرامون قابلیتهای دراماتیک هزار و یک شب به پایان میرسد.
همان طور که قبلا اشاره کردم، فصل پنجم کتاب، ترجمهای است از فصل پنجم «هنر قصهگویی» اثر میاگرهارت. در این فصل، ابتدا ریشههای فرهنگی داستانها مورد بررسی قرار میگیرد و خصوصیات افسانههای متعلق به هر یک از فرهنگهای هندی، ایرانی، عراقی و مصری به اجمال برشمرده میشوند.میاگرهارت ویژگیهای اصلی و متمایز داستانهای مصری را تقلید از افسانههای دیگر فرهنگها، خیالبافی آزاد و بی قید و شرط، طرحهای داستانی سست و باورنکردنی و خشونت و اخلاقگرایی تصنعی میداند. او به عنوان نمونهای از اخلاقگرایی تصنعی به داستان «مسرور بازرگان» اشاره میکند؛ در این داستان برخلاف روند معمول داستانهای هزار و یک شب، زن خیانتکار مجازات نمیشود، بلکه همسرش را به قتل میرساند و با معشوق خود ازدواج میکند. شوهر خیانتدیده یهودی است و راوی همین نکته را برای توجیه خیانت و خشونت کافی میداند.
در ادامهٔ فصل پنجم، گرهارت به تقسیمبندی مضمونی داستانها دست میزند : داستانهای عاشقانه، داستانهای جنایی، داستانهای جن و پری، داستانهای بخت و اقبال، داستانهای اخلاقی و داستانهای تمثیلی. نویسنده هر یک از این انواع را مفصلا توضیح داده است و ویژگیهای اصلی آنها را بررسی کرده است.
***
من مهمترین ویژگیهای «کتاب عشق و شعبده» را زبان سلیس و روان، منطق قدرتمند و نگاه همهجانبه میدانم. قبل از خواندن این کتاب من هزار و یک شب را میشناختم و میخواندم اما متوجه نبودم که چه اثر خارقالعاده و متفاوت و باشکوهی است. از این کتاب چندین ایدهٔ جدید گرفتهام که بعدا همینجا خواهم نوشت. اگر به افسانهها علاقه دارید یا هزار و یک شب را خواندهاید، پیشنهاد مرا جدی بگیرید و این کتاب را بخوانید.